۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه

مشکل هویت در جمهوری اسلامی

متاسفانه کسانی که یا عضوی از ستاد کودتا هستند و یا از آن جانب داری می کنند خود را با واقعیت ترسناک آینده این حکومت بدون مشروعیت رو در رو نمی بینند یا واقعا به امداد غیبی اعتقاد دارند.
کسانی که با تلاشی مضحک سعی در جعل واقیت دارند گویی در دهه 60 زندگی می کنند چون یا نمی دانند یا خود را به نادانی می زنند. شبکه عظیم اطلاع رسانی جایی برای دفن حقایق باقی نگذارده است . آنها زالویی را که خود با خون خود تغذیه کرده اند نمیبینند .
نظام جمهوری اسلامی چاقویست که دائما در حال زخم زدن بر دسته خود است و حلقه خودی ها و غیر خودی ها را هر لحظه تنگ تر می کند . نظامی که در آن اعتماد دیگر معنایی ندارد و یاران دیروز دشمنان خونی امروز هستند به نوعی سرطان دچار شده که ذره ذره سلول های این بدنه را نابود می کند و این بیماری را درمانی نیست چون سلول هایی که باید این بدنه را ترمیم کنند دیگر علاقه ای به پیوستن به این شبکه ندارند .
کسانی که با چنگ و دندان به این نظام چسبیده اند احساس خطر نمی کنند . موریانه جهالت و طمع پایه های این نظام را خورده و این بت پوشالی در حال فروریختن است و تمام کسانی را که در زیر سایه آن پناه گرفته اند تا نور حقیقت را نبینند را نابود خواهد کرد.
نظام جمهوری اسلامی به همان بیماری دچار است که نظام کمونیستی شوروی سابق بدان دچار است . بیماری هویتی . فرزندان حاکمان این نظام و نوادگان آنها دیگر نه علاقه ای به آن دارند و نه تمایلی به ادامه دادن راه آن .
تمام ارزش هایی که نظام بر آن سوار بود در این سی سال فرو ریخته اند و آن مقدار ارزش و آبرو هم که باقی مانده بود در خرداد فرو ریخت . لوله اسلحه هایی که با آنها رژیم پهلوی در هم شکست شده اکنون بسوی این حکومت نشانه رفته اند .
مفاهیم واژه هایی مانند شهید.. الله اکبر... رهبری... ولایت فقیح... ایثار.. اسلام.. آیت الله.. مرجع تقلید و و و به یکباره تغییر کرده اند .
این نظام به جنگ شعار الله و اکبری می رود که از آن سرچشمه میگیرد . این نظام درهای مساجدی را می بندد که روزگاری در آن ها اسلحه برای مبارزه ذخیره میشد . این نظام به جنگ رنگ سبزی می رود که زمانی نشانه پیغمبر اسلام و فرزندان و نوادگان آن بود.
وای اسلاما نگهان به وای نظاما تبدیل شده . خشاب فشنگ های این نظام دیگر تمام شده . این نظام که همیشه در مقابل استکبار جهانی موضع گیری میکرد این بار یک جبهه داخلی باز کرده که در دراز مدت از داخل نظام را متلاشی خواهد کرد. این همان دعوای خانوادگیست که به جنگ داخلی خواهد انجامید.
درگیری های لفظی بین آخوند های شناخته شده نشانه ای از بهرانی شدید است که نظام با آن دست بگریبان است . این تئاتریست که بازیگران برای فریب خود بپا کرده اند . برای ملت این بازی ها دیگر خریدار ندارد . بار دیگر آخوند ها به آخوند های درباری و غیر درباری تقسیم شده اند با یک تفاوت بزرگ. آخوند غیر درباری دیگر در میان ملت هم پایگاهی ندارد .
این بظاهر روحانیون به ملت نشان دادند که جز عده ای انسان بیمناک چیز دیگری بیش نیستند و اگر در کنار حکومت صف آرایی نکنند در میان مردم هم نیستند .تقدس آخوند از میان رفته و این دکانی است که در آن تخته خواهد شد .
این مشکل هویت حتی درمیان فرزندان سردمداران نظام کاملا مشهود است . فرزندان اشخاص سرشناس نظام از آن دوری می کنند چون تفاوت میان نظام .. خودی و غیر خودی را می بینند . مهدی خزعلی یک مثال بارز است . پسر علی لاریجانی نمونه دیگری است . پسر محسن رضایی هم نمونه ای دیگر . وضعیت نظام را می توان با وضعیت اتحاد جماهیر شوروی در پیاین کار آن مقایسه کرد . در آن زمان نیز فرزندان حزب کمونیست شوروی به مخالفت با آن برخواستند چون هیچ انسانی بد یا خوب متولد نمی شود .
دیگر نمی شود چشمان مردم را بست و گوش آن ها را کر کرد .
انفجار اخباری که مسلسل وار از ایران به خارج مخابره شد چهره زشت و خوفناک جمهوری اسلامی را به دنیا شناساند و آبروی ملت ایران را به عنوان ملتی آزادی خواه و دموکراسی خواه به آن ها باز گرداند . کودتا چیان قربانی نمایشی شدند که خود آن را تنظیم کرده بودند .
تیر ملت که برای قلب احمدی نژاد آماده شده بود قلب نظام را درید و سوراخی ایجاد کرد که دیگر درمان پذیر نیست . با بسته شدن تمامی روزنه ها ایرانیان دیگر نه این یکی را می خواهند و نه آن یکی را . اصلاح طلب و اصول گرا همه با هم در کلمه نظام خلاصه می شوند . کسانی که در طی سی سال کوشیده بودند به نظام چهره ای دموکراتیک هدیه کنند خود قربانی نظام شدند .
نظام جمهوری اسلامی مانند سدیست که دریچه های تخلیه آن را بسته باشند . آبی که در پشت این سد انبار شده بزودی آن را در هم خواهد شکست و سیل همه چیز را با خود خواهد برد . این روند آرام آرام پیشرفته اما نتایج آن برای نظام یک فاجعه خواهد بود چون با شمشیر نمیتوان به جنگ دشمن داخلی رفت . هیچ نظامی نمی تواند شاخه ای را که خود بر آن نشسته اره کند .
قدرت یک نظام به ثروت اقتصادی و سرمایه مردمی وابسته است و این ها دقیقا همان عناصری هستند که جمهوری اسلامی دیگر از آن ها برخوردار نیست . در این جنگ فرسایشی بین بسیج و سپاه و لباس شخصی در مقابل مردم در آخر ملت برنده است . در مبارزه ای که 65 ملیون نفر شیفتی مبارزه می کنند سرکوب گران باید بی وقفه سرکوب کنند و از آنجا که این سرکوب گران از پوست و خون هستند دیر یا زود از پای در خواهند آمد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر