۱۳۸۷ اسفند ۶, سه‌شنبه

قرآن سر نیزه کردند....

اصولا در فقه شیعه دروغ گویی در راه مصلحت کاملا جایز است و این خود از اصل تقیه در تشیع سرچشمه می گیرد. یکی از بزرگترین طرفداران قربانی کردن دین در راه سیاست خمینی بود که از فتوا دادن حتی بر علیه دین در راه سیاست ترسی نداست و قداست را قربانی اهداف سیاسی می کرد . شک ندارم که اگر مصلحت نظام اقتدا می کرد خمینی و شاگردان او حتی رسول الله را هم قربانی می کردند .. اینها به رسول الله دیگر نیازی ندارند تا وقتی مهدی موعود در انتظار ظهور است !
در حای که چند روزی از عاشورا می گذرد در دانشگاه های ایران ما عاشورایی دیگر در جریان است که این بار آدم کشان نه ارتش یزید بن معاویه هستند بلکه خود شیعیان علی.. حال اینکه این شیعیان شیعیان علی بن ابوطالب هستند یا شیعیان سید علی خامنه ای هیچ تفاوتی ندارد
تمام هموطنان معتقد من ماجرای قرآن بر سر نیزه ها کردن را می دانند .. این شیعیان امروزی پیکر پاک فرزندان ایران را بر سر چوب و چاقو و سرنیزه کرده اند و بر سر فرزندان همان شهیدان می کوبند
دانشگاه به گورستان و اوین به دانشگاه تبدیل شده و این در حالیست که همچون 18 تیر دانشجویان باز هم در مبارزه خود تنها هستند و از طرف هیچ یک از اعضای به اصطلاح اپوزیسیون و بدتر از همه از طرف ملت حمایت نمی شوند . دانشجو کتک می خورد.. شکنجه می بیند.. از تحصیل محروم می شود اما دانشجو ذلت نمی پذیرد
تمام دستگاه های امنیتی و تبلیغاتی رژیم از حراست گرفته تا روزنامه های حکومتی ( در صدر همه کیهان شریعتمداری ) و سازمان اطلاعات سعی در سرکوب دانشجویان دارند. برادران بسیجی ما نیز که گویی از انسانیت بوی نبرده اند این روز های به تنها کاری که یاد گرفته اند مشغول هستند و این همان بر سر کوبیدن و سینه زنی و به باد کتک و مشت و لگد گرفتن دانشجویان ایران است
می گویم ایران چون مزدورانی مثل اینها که نه از فرهنگ ایرانی بویی برده اند و نه از حس ترحم.. همدردی و ایران دوستی اصلا ایرانی نیستند
اینها سگ های پاسبانی هستند که عقل و شعورشان در یک تکه گوشت و استخوان خلاصه می شود . آمده اند تا بزنند و بکشند و تکه پاره کنند تا شاید تکه ای گوشت نسیبشان شود. بسیجی که روزگاری محل تجمع جوانانی بود که بی توجه به نبود تجربه و سن کم به جنگ عراق متجاوز رفتند.. در طی هشت سال جنگ بیهوده جان باختند و دلاوری ها کردند.. امروز به محل تجمع عده ای بیسواد و بیکار و چماغ بدست تبدیل شده که عقده خود را بر سر هموطنانشان خالی می کنند . عده ای که چون توانایی و استعداد کار دیگری را ندارند به ناچار به زور بازویی دل بسته اند که آن هم زور بازو نیست و فقط در حمله های نا عادلانه و دست جمعی خلاصه می شود. کسانی که از بسیجی بودن فقط صورت نتراشیده و لباس های کهنه و چفیه عرب نما را می شناسند و چندر غازی در آخر هر ماموریت مزدورانه شان !
نظام پیکر شهدا ( که حتی ومعلوم هم نیست که شهید هستند یا نیستند و به فرض هم بودند فرقی نمی کرد ) را در دانشگاهی دفن می کند که زمانی پایگاه علم و دانش بود و این بار دوباره به گورستانی تبدیل شده که جوانان جان باخته و جانبازان در راه آزادی در آن جمع شده اند .
اسلامی که تقویمی جز درد و ناله و گریه و زاری و بر سر و سینه خود زدن هدیه ای برای این ملت نداشت بار دیگر پا فراتر از مسجد و حسینیه گذارده و این بار عقل و شعور جوانان ایران را هدف گرفته .. اما این مقدس نمایان نمی دانند که این تلاش ها دیگر فایده ای برایشان ندارد
تقدس مذهب و شهید و جانباز را همین لاشخوران از آن ها گرفتند و تر و خشک را با هم سوزاندند . این ها در طی این سی سال نشان دادند که حرام و حلال را خودشان تعیین می کنند .. این ها نشان دادند که در طمع پول و مال و اموال دنیوی حتی آخرتی را که خودشان به آن اعتقاد دارند ( یا ندارند ) می فروشند .. نیازی به دفن شهید در دانشگاه نیست . تمام ایران آرامگاه جوانانیست که در راه ایران جان باختند و همچنان در حال جانفشانی هستند . خاوران.. کوی دانشگاه.. هر قدم از دانشگاه های ایران محل دفن شهامت و ایثار و عشق به آزادی جوانان ایران است . توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد

گیرم که در باورتان به خاک نشستم

و ساقه های جوانم

با ضربه های تبرهاتان زخم بست

باریشه چه می کنید ؟

گیرم که بر سر این بام

بنوشسته پرنده ای در کمین

پرواز را علامت ممنوع می زنید

با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید ؟

گیرم که می زنید

گیرم که می برید

گیرم که می کشید

با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید ؟

..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر