۱۳۸۷ بهمن ۲۶, شنبه

لاله های سوخته..



در خبر ها می خواندم جانبازی خود را در مقابل مجلس به آتش کشید....
در خبر ها می خواند که شهدا را در دانشگاه ها دفن می کنند..... ای لشگر صاحب زمان آماده باش.. آماده باش....
بیست و اندی سال از جنگ بی فایده و ایران سوز می گذرد و این تاوانیست که فرزندان ایران برای پاسداری از آب و خاک و ناموسشان پرداخت کردند. ملیون ها کشته و جانباز و شیمیایی و مفقود... مگر گناه این جوانان چه بود ؟ مگر این نسل سوخته چه کرده بود که باید فدای مردم و نظامی می شد که ناسپاس بودند. از شر این نظام الله بر زمین فرزندان ایران که برای دفاع از ایران به دهان شیر رفتند بعد ها به عناصری تبدیل شدند که مردم از آن ها وحشت داشتند. با نگاهی پر از ترس به آن ها نگاه می کردند. جوانانی که سال ها بعد از جنگ به علت نرسیدگی به بیماریهاشان کم کم سوختند و جان سپردند. جوانانی که هنوز بعد از این سال ها هنوز با زخم های جنگ دست بگریبانند. جوانانی که حق زندگی از ایشان گرفته شد. جوانانی که به نام آنها سال ها ملت را سرکوب کردند. با سهمیه ای که بظاهر بنام آهن ها بود حق ملت را خوردند. حق ملت را دزدیدند. تقدس سازی کردند و به فراموشی سپردند. کاری کردند که حتی اجساد مظلومشان مایه نفرت ملت شود . این حیوان ها به اجساد این ملت هم رحم نمی کنند. این حیوانات به هیچ کس رحم نمی کنند. به زن و بچه و کودک و پیر و جوان رحم نمی کنند. این ها به خدایشان هم رحم نمی کنند.
آن هایی که با لباس نظامی پوشیدن.. ریش اصلاح نکردن.. سکه داغ بر پیشانی فشردن.. خون ملت را آهسته آهسته مکیدند. کودکان را به مقابل تفنگ ها فرستادند. سرمایه ها را به تاراج بردند. قول دادند و خنجر از پشت فرو بردند. کلمه شهید سال هاست که دیگر فراموش شده و جای خود را به بسیج و لباس شخصی داده. شهدا دیگر جایی در اجتماعی که برادر برادر را بخاطر چند هزار تومان سر میبرد جایی ندارند. جانبازان دیگر حریف دست های گرسنه و پاهای بیرحمی نمی شوند که هموطن را از هم میدرند و حق و انسانیت و مردانگی را لگد مال می کنند. سوار سبز پوشی که سوار بر اسب سفید در جبه ها می تاخت دیگر سال هاست که آفتابی نمی شود. راه بهشت راهی پر از درد و فلاکت و بدبختیست . آن هایی که کلید در های بهشت ساخته در چین و کره در جیب هاشان که اکنون دیگر بدنشان را لمس نمی کند خاک می خورند دیگر نمی توانند بازگردند و از حقیقت بگویند. آن هایی هم که جان باختند .. دست و پا و چشم و گوش در راه میهن دادند راهی دگر ندارند جز اینکه به نام خود تحقق ببخشتند... خود بسوزانند تا جان ببازند.
.. این لاله های سوخته

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر