اولین لازمه خرد گرایی دوری از هر گونه تعصب است .
انسان های متعصب ابزار دست شارلاتان ها و دروغ گویانی می شوند که با تحریک این حس تعصب آن ها را به هر کار و جنایتی وادار می کنند .
شوربختانه تعصب دینی خطرناک ترین تعصب هاست . من شخصا روی دو مورد تعصب شدید دارم .
نخست : خانواده ام
دوم : ایران
تعصب خانوادگی امری ذاتیست و در حیوانات پستان دار مانند شیر و سگ و غیره و غیره هم دیده می شود . حفاظت از سرزمین و قلمرو هم امری طبیعیست . البته قصد من از بیان این امر هم سطح کردن انسان و حیوان نیست اما بشر هم نوعی حیوان ناطق است پس نمی توان به تعصب بشر بر خانواده و قلمرو خرده گرفت .
مشکل آن جایی آغاز می شود که تعصب راه های دیگری در پیش می گیرد.
تعصب فقط به دین ختم نمی شود . برخی افراد بروی اشخاص دیگر تعصب دارند یا متعصب نوعی نگرش هستند ( طرفداران کمونیسم و مارکسیسم .. طرفداران تیم های فوتبال و طرفداران خوانندگان و بازیگران معروف )
اصولا تعصبات خارج از تعصبات ذاتی مضر هستند .
برخی فکر می کنند که روشن فکران متعصب نیستند و روی کسی و یا چیزی تعصب ندارند اما این امر واقعیت ندارد . بسیاری اندیشمندان روی نظریه های خود تعصب دارند و در مقابل موضوعات خاصی دستانشان می لرزد و گویی به نوعی آلزهایمر مبتلا می شوند .
این تعصب نتنها در میان مذهبیون رایج است بلکه در میان دوستان روشن فکر ما هم کم نیست . دوستی از دوستان من که خود از منتقدان ادیان و بخصوص اسلام است به نام زرتشت تعصب دارد . با او از زرتشت سخن گفتن سرانجام به بحث و دعوا میانجامد چون بگفته این دوست ما آیین زرتشتی هیچ عیب و نقصی ندارد حال آنکه ما می دانیم که حتی آیین پاک زرتشتی در طی قرن ها دستخوش تغییر شده و چه بسا بار ها از آن برای مقاصد دیگر سوء استفاده کرده اند ( داستان خاندان ساسانی و دخالت کائنان زرتشتی در امور سیاست که به تضعیف امپراتوری ساسانی و شکست ایرانیان از تازیان انجامید )
بحرحال ایمان و تعصب بسار خطرناک هستند و بدترین و وحشتناک ترین این تعصبات تعصبات دینی هستند که بیش از هر چیزی در طی قرن ها موجب کشت و کشتار های وحشتناکی شده اند که هنوز بعد از سال ها موی را بر تن انسان راست می کنند .
از کشتار سن بارتولومئو تا نسل کشی ارمنیان بدست ترک ها و کشتار مسلمانان بدست صرب ها در کزوو و بوسنی همه و همه ناشی از تعصب دینی و نژادی بودند .
در ایران ما این فجایع بعد از سال ها دوباره از زخم های مذهبی جامعه ما زبانه می کشند و ما هر روز شاهد قتل زنی بدست شوهرش و یا قتل دختری بدست پدرش هستیم . از نظر عقلی این قتل ها قابل توجیح نیستند اما تعصب آنجایی شروع به فاجعه آفرینی می کند که عقل از کار میافتند . شاید فقط و فقط در این مورد حیوانات بر ما برتری داشته باشند چون دچار این حالت خطرناک نمی شوند .
تعصبات مذهبی و ایمان تنها عناصری هستند که انسان رو به نسل کشی.. برادر کشی و عملیات انتحاری قادر می سازند . چون هیچ انسانی با تعصب متولد نشده و نمی شود .
اگر آن تروریست مسلمانی که خود را در میان هزاران نفر بیگناه منفجر می کند و نه تنها زندگی خود.. بلکه زندگی هزاران بیگناه را نابود می سازد در جای دیگری از جهان رشد می کرد و با تعلیمات و تعصبات مذهبی بزرگ نمی شد هرگز دست به چنین جنایتی نمی زد . مساله غم انگیز دیگر این است که اینگونه افراد قربانی بازیهای سیاسی می شوند و آن کسانی که دستور چنین جنایاتی را صادر می کنند خود به دین و آیین و مذهب اعتقادی ندارند .
تعصبی که باعث می شود پدری دخترش را فقط برای اینکه می خواهد درس بخواند به آتش بکشد .. تعصبی که پدری را به قتل نوزادش وادار می کند فقط و فقط برای اینکه فکر می کند او با روانی پاک به بهشت خواهد رفت .. این تعصب از هر سلاحی خطرناک تر است .
این همان سلاحی است که با بوجود آوردن تروریسم اسلامی استراتژی جنگ را تغییر داد . سلاحی که با هیچ چیز غیر از آموزش های فرهنگی و آزادی فکری نمی توان بجنگ آن رفت .
انسان متعصب را نمی توان با صحبت قانع کرد . انسان مذهبی یا خود می خواند و گوش فرا می دهد و درک می کند که اشتباه می کند یا اینکه این تعصب را با خود بگور می برد و چه بسا کسانی را هم با خود بگور خواهد برد .
این تعصب فقط تعصب اسلامی نیست . دادگاه انکزیسیون در واتیکان در قرن شانزده میلادی .. زنده سوزاندن زنان بجرم جادوگری در دوران پیش از رنسانس و عصر فروغ.. سنگسار در کشور های اسلامی... ختنه کردن دختران و و و همه رد پای این تعصب هستند .
در دنیای اسلام تعصب از آن زمانی آغاز شد که عرب تازی بخاطر دین دست به برادر کشی زد و با فجایعی دیگر راه خود را به ایران باز کرد و باعث پدید آمدن فجایعی از این قبیل در زمان غزنویان و صفویان در ایران شد .
در زمانه ما نیز این تعصب با بکار گرفتن انسان باعث جنایات زیادی شد که از آن جمله حملات انتحاری اسلامیون در هند و پاکستان و عراق و افغانستان و عملیت مجاهدین خلق در ایران را می توان نام برد .
تعصب مانند ابریست که جلوی نور خورشید حقیقت را می گیرد. بیایید تعصب را کنار بگذاریم چون هر شخص و نگرشی قابل نقد است و نقد هرچیز تنها راه پیشرفت و بهبودیست .
انسان های متعصب ابزار دست شارلاتان ها و دروغ گویانی می شوند که با تحریک این حس تعصب آن ها را به هر کار و جنایتی وادار می کنند .
شوربختانه تعصب دینی خطرناک ترین تعصب هاست . من شخصا روی دو مورد تعصب شدید دارم .
نخست : خانواده ام
دوم : ایران
تعصب خانوادگی امری ذاتیست و در حیوانات پستان دار مانند شیر و سگ و غیره و غیره هم دیده می شود . حفاظت از سرزمین و قلمرو هم امری طبیعیست . البته قصد من از بیان این امر هم سطح کردن انسان و حیوان نیست اما بشر هم نوعی حیوان ناطق است پس نمی توان به تعصب بشر بر خانواده و قلمرو خرده گرفت .
مشکل آن جایی آغاز می شود که تعصب راه های دیگری در پیش می گیرد.
تعصب فقط به دین ختم نمی شود . برخی افراد بروی اشخاص دیگر تعصب دارند یا متعصب نوعی نگرش هستند ( طرفداران کمونیسم و مارکسیسم .. طرفداران تیم های فوتبال و طرفداران خوانندگان و بازیگران معروف )
اصولا تعصبات خارج از تعصبات ذاتی مضر هستند .
برخی فکر می کنند که روشن فکران متعصب نیستند و روی کسی و یا چیزی تعصب ندارند اما این امر واقعیت ندارد . بسیاری اندیشمندان روی نظریه های خود تعصب دارند و در مقابل موضوعات خاصی دستانشان می لرزد و گویی به نوعی آلزهایمر مبتلا می شوند .
این تعصب نتنها در میان مذهبیون رایج است بلکه در میان دوستان روشن فکر ما هم کم نیست . دوستی از دوستان من که خود از منتقدان ادیان و بخصوص اسلام است به نام زرتشت تعصب دارد . با او از زرتشت سخن گفتن سرانجام به بحث و دعوا میانجامد چون بگفته این دوست ما آیین زرتشتی هیچ عیب و نقصی ندارد حال آنکه ما می دانیم که حتی آیین پاک زرتشتی در طی قرن ها دستخوش تغییر شده و چه بسا بار ها از آن برای مقاصد دیگر سوء استفاده کرده اند ( داستان خاندان ساسانی و دخالت کائنان زرتشتی در امور سیاست که به تضعیف امپراتوری ساسانی و شکست ایرانیان از تازیان انجامید )
بحرحال ایمان و تعصب بسار خطرناک هستند و بدترین و وحشتناک ترین این تعصبات تعصبات دینی هستند که بیش از هر چیزی در طی قرن ها موجب کشت و کشتار های وحشتناکی شده اند که هنوز بعد از سال ها موی را بر تن انسان راست می کنند .
از کشتار سن بارتولومئو تا نسل کشی ارمنیان بدست ترک ها و کشتار مسلمانان بدست صرب ها در کزوو و بوسنی همه و همه ناشی از تعصب دینی و نژادی بودند .
در ایران ما این فجایع بعد از سال ها دوباره از زخم های مذهبی جامعه ما زبانه می کشند و ما هر روز شاهد قتل زنی بدست شوهرش و یا قتل دختری بدست پدرش هستیم . از نظر عقلی این قتل ها قابل توجیح نیستند اما تعصب آنجایی شروع به فاجعه آفرینی می کند که عقل از کار میافتند . شاید فقط و فقط در این مورد حیوانات بر ما برتری داشته باشند چون دچار این حالت خطرناک نمی شوند .
تعصبات مذهبی و ایمان تنها عناصری هستند که انسان رو به نسل کشی.. برادر کشی و عملیات انتحاری قادر می سازند . چون هیچ انسانی با تعصب متولد نشده و نمی شود .
اگر آن تروریست مسلمانی که خود را در میان هزاران نفر بیگناه منفجر می کند و نه تنها زندگی خود.. بلکه زندگی هزاران بیگناه را نابود می سازد در جای دیگری از جهان رشد می کرد و با تعلیمات و تعصبات مذهبی بزرگ نمی شد هرگز دست به چنین جنایتی نمی زد . مساله غم انگیز دیگر این است که اینگونه افراد قربانی بازیهای سیاسی می شوند و آن کسانی که دستور چنین جنایاتی را صادر می کنند خود به دین و آیین و مذهب اعتقادی ندارند .
تعصبی که باعث می شود پدری دخترش را فقط برای اینکه می خواهد درس بخواند به آتش بکشد .. تعصبی که پدری را به قتل نوزادش وادار می کند فقط و فقط برای اینکه فکر می کند او با روانی پاک به بهشت خواهد رفت .. این تعصب از هر سلاحی خطرناک تر است .
این همان سلاحی است که با بوجود آوردن تروریسم اسلامی استراتژی جنگ را تغییر داد . سلاحی که با هیچ چیز غیر از آموزش های فرهنگی و آزادی فکری نمی توان بجنگ آن رفت .
انسان متعصب را نمی توان با صحبت قانع کرد . انسان مذهبی یا خود می خواند و گوش فرا می دهد و درک می کند که اشتباه می کند یا اینکه این تعصب را با خود بگور می برد و چه بسا کسانی را هم با خود بگور خواهد برد .
این تعصب فقط تعصب اسلامی نیست . دادگاه انکزیسیون در واتیکان در قرن شانزده میلادی .. زنده سوزاندن زنان بجرم جادوگری در دوران پیش از رنسانس و عصر فروغ.. سنگسار در کشور های اسلامی... ختنه کردن دختران و و و همه رد پای این تعصب هستند .
در دنیای اسلام تعصب از آن زمانی آغاز شد که عرب تازی بخاطر دین دست به برادر کشی زد و با فجایعی دیگر راه خود را به ایران باز کرد و باعث پدید آمدن فجایعی از این قبیل در زمان غزنویان و صفویان در ایران شد .
در زمانه ما نیز این تعصب با بکار گرفتن انسان باعث جنایات زیادی شد که از آن جمله حملات انتحاری اسلامیون در هند و پاکستان و عراق و افغانستان و عملیت مجاهدین خلق در ایران را می توان نام برد .
تعصب مانند ابریست که جلوی نور خورشید حقیقت را می گیرد. بیایید تعصب را کنار بگذاریم چون هر شخص و نگرشی قابل نقد است و نقد هرچیز تنها راه پیشرفت و بهبودیست .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر