امیدوارم بعد از این مقاله دوستان به من برچسب خودفروشی نزنند و بنده را نوکر جمهوری ولایت فقیه ننامند.
هدف بنده از طرح این مقاله نقدیست بر موضع گیری برخی بظاهر روشن فکر که در آستانه انتخابات فرصتی یافته اند تا زباله دان تاریخ را در پی مطالبی محفل گرم کن زیر و رو کنند.
شرکت یا شرکت نکردن در انتخابات تصمیمیست که هر فرد در جامعه باید خود به آن برسد. هرکس در انتخبابات شرکت کرد نباید حتما طرفدار یک جریان سیاسی خاص باشد. ما هم از آخوند یا گرفتیم که بر همه برچسب خودی و نا خودی و این هم بیخودی بزنیم.
من شخصا تا قبل از این انتخابات همواره بر این عقیده بودم که شرکت در انتخابات یا به قول برخی انتصابات امریست غیر قابل بخشش و باید انتخابات را تحریم کرد.
اما تحولات اخیر سرنوشت دیگری را برای انتخابات رغم میزند. همین گروه بندی های مردمی ضربه ای سخت بر پیکر نظام کشتارگر آخوندیست. شرکت مردم در این انتخابات رای به مشروعیت رژیم نیست بلکه بهانه ایست تا مردم بتوانند در زیر پوشش انتخابات حرف هایی را که سی سال در دل داشتند دوباره بیان کنند. این یک نوع حمله به جمهوری اسلامی با اسلحه خود جمهوری اسلامیست.
بحث این نیست که به موسوی رای بدهیم یا کروبی ( فقط به احمدی نژاد ندهید!!! ) و یا حتی محسن رضایی. بحث اینجاست که به احمدی نژاد که تحت حمایت رهبر و شورای نگهبان و حیواناتی مانند فاطمه رجبی و حسین شریعتمداری است رای ندهیم. این یک جواب نه به خامنه ایست نه تایید مشروعیت نظام.
حتی ریاست جمهوری خاتمی هم نه بخاطر پرونده پاک و صداقت در رفتار خاتمی بود بلکه برای مقابله با انتخاب ناطق نوری از طرف خامنه ای بود. دوستان روشنفکر من!! این انتخابات آغاز جنبشیست که عمر این رژیم را کوتاه خواهد کرد. جوانانی که زیر اسم کروبی فریاد حجاب اجباری نمی خواهیم را فریاد می زنند .. همین ها ریشه های پوسیده نظام را می جوند. زنجیر های انسانی سبز حامیان موسوی که در واقع حامیان موسوی نیستند بلکه دشمنان رهبر و احمدی نژاد هستند . این قدرت نمایی ملتیست که به بهانه حمایت از فلان نامزد عملا تظاهرات ضد رژیمی می کنند و رژیم هم نمی تواند روی آنها دست بلند کند.
این جنبش نوعی تغییر رابطه بین مردم ایران و نظام مفسد آخوندیست. وقتی احمدی نژاد سینه هاشمی را نشاه رفت نه به اسلام خدمتی کرد نه به نظام . این خدمتی بود به مردم که دیگر نه بد را می خواهند و نه بدتر و اگر رژیم بزودی با دست خود حکومت را به مردم باز نگرداند مردم چنان کننند که دیگر اثری از رژیم بر جای نماند.
شرکت نکردن در انتخابات سکوت زندانی در مقبل شرایط بد زندان است .اگر این جریان نبود هرگز سران رژیم برای حفظ قدرت بجان یکدیگر نمی افتادند. این افشاگری ها هرگز انجام نمی شد . دزد و قاتل بودن سران رژیم همیشه روایتی در کوچه و بازار و تاکسی باقی می ماند.
اما اوضاع دیگر عوض شده. این جوانان دیگر پدران و مادران ما در زمان انقلاب پنجاه و هفت نیستند . ما نسلی هستیم که سیاست را می شناسیم. نسلی هستیم که دیگر سیاسی نبودن افتخار ما نیست . نسلی هستیم که برای آزادی می جنگیم. آزادی هزینه زیادی دارد ولی ما صبوریم و حاظریم هزینه آن را هم بپردازیم..
ما نه به موسوی علاقه ای داریم و نه به کروبی که کارنامه دزدیها شان دیگر قابل انکار نیست. این شخصیت ها برای ما ابزاری هستند برای نه گفتن به وبی فقیه. ما برای آزادی می جنگیم و بقول معروف عاشق چشم و ابروی کسی نیستیم.
روشن فکران عزیز.. کنکاش در گذشته سیاه جمهوری اسلامی را چرا به این سه چهار روزانتخابات موکول کردید ؟ چرا در طی این چهار سال که ملت با فقر و فشار اجتماعی دست بگریبان بود حرفی نزدید ؟ چرا آنزمان آمار دولت را به تمسخر نگرفتید؟
شمایی که آنور مرزها نشسته اید و می گویید لنگش کن. ما رای می دهیم برای تمرین دموکراسی. ما رای می دهیم برای بیان خواسته های اقتصادی و سیاسی و اجتماعیمان ما رای می دهیم چون کسی که در بازی عقب نشینی کنید از همان اول بازی را باخته است.
آیا واقعا می خواهیم اجازه دهیم موجودی بنام احمدی نژاد که از طرف جانوری مانند جنتی حمایت می شود و از خامنه ای دستور میگیرد بر سر قدرت بماند و سرمایه های ما را بار دیگر بباد دهد و آبروی ما را در جهان باز هم ببرد ؟
می خواهیم تورم چهل درصدی داشته باشیم ؟می خواهیم ناجا داشته باشیم. می خواهیم تا افرادی مانند اژه ای و سعید مرتضوی و شریعتمداریقدرت را در دست داشته باشند ؟ ما به نظام رای نمی دهیم.. ما به آنچه نظام از آن راضی نیست رای می دهیم. ما به شکست ترور و خفقان رای می دهیم.
حال که این ها بجان هم افتاده اند بیایید هیزم کش این آتش باشیم تا خود با دست خود خودسوزی کنند!
کسانی که با مقالات من آشنا هستند می دانند که من در دل دو احساس را سال هاست که می پرورانم. تنفر من از اسلام و آخوند و ولایت فقیه و نوچگان آنها و عشق به سرزمین و مردم ایران و آرزوی رهایی آنها از چنگال حکومت اسلامی. بیایید تلاش کنیم تا آزاد باشیم.
من اگر برخیزم.. تو اگر برخیزی همه بر می خیزند...من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، آنچه در می آید پدر هر دوی ماست!
هدف بنده از طرح این مقاله نقدیست بر موضع گیری برخی بظاهر روشن فکر که در آستانه انتخابات فرصتی یافته اند تا زباله دان تاریخ را در پی مطالبی محفل گرم کن زیر و رو کنند.
شرکت یا شرکت نکردن در انتخابات تصمیمیست که هر فرد در جامعه باید خود به آن برسد. هرکس در انتخبابات شرکت کرد نباید حتما طرفدار یک جریان سیاسی خاص باشد. ما هم از آخوند یا گرفتیم که بر همه برچسب خودی و نا خودی و این هم بیخودی بزنیم.
من شخصا تا قبل از این انتخابات همواره بر این عقیده بودم که شرکت در انتخابات یا به قول برخی انتصابات امریست غیر قابل بخشش و باید انتخابات را تحریم کرد.
اما تحولات اخیر سرنوشت دیگری را برای انتخابات رغم میزند. همین گروه بندی های مردمی ضربه ای سخت بر پیکر نظام کشتارگر آخوندیست. شرکت مردم در این انتخابات رای به مشروعیت رژیم نیست بلکه بهانه ایست تا مردم بتوانند در زیر پوشش انتخابات حرف هایی را که سی سال در دل داشتند دوباره بیان کنند. این یک نوع حمله به جمهوری اسلامی با اسلحه خود جمهوری اسلامیست.
بحث این نیست که به موسوی رای بدهیم یا کروبی ( فقط به احمدی نژاد ندهید!!! ) و یا حتی محسن رضایی. بحث اینجاست که به احمدی نژاد که تحت حمایت رهبر و شورای نگهبان و حیواناتی مانند فاطمه رجبی و حسین شریعتمداری است رای ندهیم. این یک جواب نه به خامنه ایست نه تایید مشروعیت نظام.
حتی ریاست جمهوری خاتمی هم نه بخاطر پرونده پاک و صداقت در رفتار خاتمی بود بلکه برای مقابله با انتخاب ناطق نوری از طرف خامنه ای بود. دوستان روشنفکر من!! این انتخابات آغاز جنبشیست که عمر این رژیم را کوتاه خواهد کرد. جوانانی که زیر اسم کروبی فریاد حجاب اجباری نمی خواهیم را فریاد می زنند .. همین ها ریشه های پوسیده نظام را می جوند. زنجیر های انسانی سبز حامیان موسوی که در واقع حامیان موسوی نیستند بلکه دشمنان رهبر و احمدی نژاد هستند . این قدرت نمایی ملتیست که به بهانه حمایت از فلان نامزد عملا تظاهرات ضد رژیمی می کنند و رژیم هم نمی تواند روی آنها دست بلند کند.
این جنبش نوعی تغییر رابطه بین مردم ایران و نظام مفسد آخوندیست. وقتی احمدی نژاد سینه هاشمی را نشاه رفت نه به اسلام خدمتی کرد نه به نظام . این خدمتی بود به مردم که دیگر نه بد را می خواهند و نه بدتر و اگر رژیم بزودی با دست خود حکومت را به مردم باز نگرداند مردم چنان کننند که دیگر اثری از رژیم بر جای نماند.
شرکت نکردن در انتخابات سکوت زندانی در مقبل شرایط بد زندان است .اگر این جریان نبود هرگز سران رژیم برای حفظ قدرت بجان یکدیگر نمی افتادند. این افشاگری ها هرگز انجام نمی شد . دزد و قاتل بودن سران رژیم همیشه روایتی در کوچه و بازار و تاکسی باقی می ماند.
اما اوضاع دیگر عوض شده. این جوانان دیگر پدران و مادران ما در زمان انقلاب پنجاه و هفت نیستند . ما نسلی هستیم که سیاست را می شناسیم. نسلی هستیم که دیگر سیاسی نبودن افتخار ما نیست . نسلی هستیم که برای آزادی می جنگیم. آزادی هزینه زیادی دارد ولی ما صبوریم و حاظریم هزینه آن را هم بپردازیم..
ما نه به موسوی علاقه ای داریم و نه به کروبی که کارنامه دزدیها شان دیگر قابل انکار نیست. این شخصیت ها برای ما ابزاری هستند برای نه گفتن به وبی فقیه. ما برای آزادی می جنگیم و بقول معروف عاشق چشم و ابروی کسی نیستیم.
روشن فکران عزیز.. کنکاش در گذشته سیاه جمهوری اسلامی را چرا به این سه چهار روزانتخابات موکول کردید ؟ چرا در طی این چهار سال که ملت با فقر و فشار اجتماعی دست بگریبان بود حرفی نزدید ؟ چرا آنزمان آمار دولت را به تمسخر نگرفتید؟
شمایی که آنور مرزها نشسته اید و می گویید لنگش کن. ما رای می دهیم برای تمرین دموکراسی. ما رای می دهیم برای بیان خواسته های اقتصادی و سیاسی و اجتماعیمان ما رای می دهیم چون کسی که در بازی عقب نشینی کنید از همان اول بازی را باخته است.
آیا واقعا می خواهیم اجازه دهیم موجودی بنام احمدی نژاد که از طرف جانوری مانند جنتی حمایت می شود و از خامنه ای دستور میگیرد بر سر قدرت بماند و سرمایه های ما را بار دیگر بباد دهد و آبروی ما را در جهان باز هم ببرد ؟
می خواهیم تورم چهل درصدی داشته باشیم ؟می خواهیم ناجا داشته باشیم. می خواهیم تا افرادی مانند اژه ای و سعید مرتضوی و شریعتمداریقدرت را در دست داشته باشند ؟ ما به نظام رای نمی دهیم.. ما به آنچه نظام از آن راضی نیست رای می دهیم. ما به شکست ترور و خفقان رای می دهیم.
حال که این ها بجان هم افتاده اند بیایید هیزم کش این آتش باشیم تا خود با دست خود خودسوزی کنند!
کسانی که با مقالات من آشنا هستند می دانند که من در دل دو احساس را سال هاست که می پرورانم. تنفر من از اسلام و آخوند و ولایت فقیه و نوچگان آنها و عشق به سرزمین و مردم ایران و آرزوی رهایی آنها از چنگال حکومت اسلامی. بیایید تلاش کنیم تا آزاد باشیم.
من اگر برخیزم.. تو اگر برخیزی همه بر می خیزند...من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، آنچه در می آید پدر هر دوی ماست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر