
چند ماه پیش درباره پدیده ای بنام جنبش ملی و مذهبی مطلبی نوشتم . امروز با دیدن این تصویر دوباره به یاد آن مطلب افتادم .
قبل از اینکه مطلب را آغاز کنم باید فهرست کلمات و واژگانی را در اینجا بیاورم که کاملا تفاوت آشکار میان واژگان (( ملی )) و ((مذهبی )) بیان می کنند .
ملت .......... امت
کشورهای اسلامی ......... امت اسلامی
فرهنگ ملی ......... مذهب ملی
ملی ............ مذهبی
برادر/ خواهر مسلمان .......... هموطن
تمام این واژه ها در تناقض آشکارا با یکدیگر قرار دارند و نمی توان مفهوم و معنی آن ها را با واژه ملی مذهبی جمع بندی کرد . واژه (( امت )) به نظر من وهمان واژه مذهبی شده (( جهان وطنی )) در مکتب مارکسیسم و کمونیسم است . به معنای اینکه مفهوم ملی و تعلق به یک سرزمین و یک زبان و یک فرهنگ در مقابل مفهوم جهان وطنی مذهبی (( چه شیعه و سنی و کاتولیک و یهودی و بهایی و غیره )) رنگ می بازد .
ملت مفهوم فرهنگی و جغرافیایی دارد در حالی که امت به مکان و فرهنگ خاصی تعلق ندارد و انسان های بسیار متفاوتی دارای مذهب یکسانی هستند که همگی در جمع امت خوانده می شوند .
جالب اینجاست که اصولا خود امت نیز نو عی مغلطه است . وجود امت از وجود امام سرچشمه می گیرد و از آن جایی که در قرن بیست و یکم فردی به نام امام بنابر مفهوم مذهبی آن وجود خارجی ندارد پس نمی توان یک ملت یا مجموع چند ملت را فقط به عنوان اینکه مذهبی یکسان دارند امت خواند .
اصولا امت خواندن یک ملت هم نوعی مغلطه است چون در هر کشوری اقلیت های مذهبی دیگری نیز وجود دارند و امت خواندن یک ملت نوعی بنیادگرایی مذهبی و فاشیستیست .
درست است که با گلوبالیزیشن یا همان جهانی شدن بسیاری از مرزهای چغرافیایی و فرهنگی برچیده شده اند اما هیچ گاه واژه هایی مانند امت مسلمان یا امت مسیحی نمی توانند معنایی جهانی پیدا کنند .
نخست به دلیل اینکه مذهب و دین امری شخصیست و هیچگاه نباید در سطح ملی و جغرافیایی مطرح شود چون مذهب و امت هیچ اشاره ای به زادگاه و زبان و نژاد و فرهنگ نمی کند .
دوم اینکه در هر دینی شاخه های مذهبی بسیاری وجود دارند که در بین آن ها تفاوت های بسیاری دیده می شوند ( شیعه و سنی یا کاتولیک و پروتستان و ارتدوکس ) و با هم زیر چتر امت نمی گنجند چون بفرض هم که امامی وجود داشت دیگر فرقه ها از وی پیروی نخواهند کرد ( پاپ واتیکان و ارتدوکس ها ... آخوندهای شیعه و اهل تسنن ) .
سوم اینکه اگر از چهارچوب سطحی نگری دینی مذهبی فراتر رویم من یا شمای خواننده این مطلب هرگز فلان ژاپنی و یا برزیلی مسلمان را برادر خود نخواهیم خواند و این بدرستی جون همه چیز ما از قبیل شکل و شمایل و آدات و فرهنگ و زبان ما با هم متفاوتند .
این دلیل بر آن نیست که ما نتوانیم با ملت های دیگر و در میان آن ها به خوبی و خوشی زندگی کنیم بلعکس خصوصا ما ایرانیان می توانیم خود را به خوبی با نوع زندگی در کشورهای خارجی سازگار کنیم .. اما برادر خواندن یک ژاپنی با عقل سازگار نیست .
مثال دیگراین است که یک وهابی عرب ما را حتی اگر مسلمان باشیم برادر نخواهد خواند که هیچ تشنه به خون ما نیز خواهد بود !!!
برادر خواندن از نوع مذهبی هیچ فرقی با رفیق خواندن یکدیگر از نوع کمونیستی آن ندارد .
همانطور که کمونیسم راه بجایی نبرد بنیادگرایی امتی و مذهبی هم کار بجایی نخواهد برد ! همانطور که دیدیم بر سر کوبا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی چه آمد و چگونه کمونیست هایی روسیه که کمونیست های کوبا را برادر و رفیق می خواندند ناگهان برادران خود را فراموش کردند .
یا اینکه چگونه مسلمانان جهان مسلمانان چچن را فراموش کردند هنگامی که روسیه آن ها را مانند گوسفند سر میبرید و قتل عام می کرد . اصولا هر دولت و حکومتی در نگاه اول باید به ملت خود فکر کند و بعد برای ملت های دیگر دل بسوزاند .
مثل (( چراغی که با خانه رواست به مسجد حرام است )) کاملا این مطلب را روشن می کند .
چرا هنگاهی که در کشوری فقر و اعتیاد و فحشا و بیکاری بیداد می کند .. کشوری باید از کشور و یا گروه دیگری طرفداری کند ؟
گمان می کنم که شما کاملا متوجه شده اید که حرف و سخن بنده به کجا می کشد .
بنیادگرایی مذهبی آن هم از نوع اسلامی آن به بیگانگی با فرهنگ ملی و دل بستن به ((ارزش هایی )) میانجامد که نتنها با روحیه یک ملت سازگاری ندارند بلکه به نوعی بی احترامی به آن نیز میانجامند .
عکس بالا بخوبی یک چنین اندیشه ای را آشکار می کند .
کعبه ما در دست کفار : اول اینکه کعبه مال ما نیست و هرگز نبوده است . هیچ ربطی به تاریخ و تمدن کشور ما دارد و نخواهد داشت . اصلا در جغرافیای کشور ما قرار ندارد . شاید قبر امام رضا بیشتر مال ما باشد تا کعبه !! ثانیا مقصود از کفار کیست ؟ آیا کفار همان برادران عربستانی مسلمان ما هستند ؟؟؟ پس اینهمه هیاهو برای رفتن به خانه ای که در کشور و سرزمین کفار است برای چیست ؟
کربلا و نجف در دست منافقین : کربلا و نجف هم ما ما نیست و مثال کعبه هم در مورد کربلا و نجف صدق می کند . و کدام منافقین ؟ آیا مقصود ملت عراق هستند ؟ آیا این همان ملتی نیستند که شما برایشان در هنگاه اشغال عراق توسط نیروهای سازمان ملل سینه چاک می کردید ؟
قدس ما در دست یهود : از بازنویسی خودداری می کنم...
در این پیام جنگ طلبانه حتی اشاره ای به ملت و ایران و نام ایرانی نشده. از تخت جمشید و سی و سه پل نامی به میان نیامده. از فقر و درد و اعتیاد و فحشا در ایران نامی به میان نیامده . پس این پیام برای کیست ؟
چه ربطی به ما دارد ؟ آیا فقط بدلیل اینکه به زبان فارسیست ما مخاطبان آن هستیم ؟ اینگونه اشک تمساح ریختن فقط و فقط نتیجه امت گرایی و ملی مذهبی گرایی و اینگونه مغالطات است . ندیدن آنچه در پیرامون ماست . ندیدن برادران و خواهران ماست .
آیا چنین تجمعاتی هرگز بنام ایران و ایرانی و ملت برگذار شدند ؟
جایی که تفکر مذهبی ملت را نمی بیند چیزی بنام ملی مذهبی وجود ندارد .
اگر مذهب گرایی پشتیبانی از گروهکی تروریستی بنام حماس است که برای صدام حسینی که ملت ایران را قتل عام کرد عزاداری برگذار می کند و از حیوانی خونخوار دفاع می کند و پیروزی حماس بر اسرائیل را پیروزی یزید بر حسین می داند ... آیا ما می توانیم مذهب گرا و ملی مذهبی باشیم ؟
"سننتصر على اسرائيل كما انتصر يزيد على الحسين/ بر اسراییل پیروز خواهیم شد هم چون پیروزی یزید بر حسین"
گفته یکی از رهبران حماس در مصاحبه با کانال الجزیره قطری
نه برای اینکه من و شما باید برای حسین دل بسوزانیم.. به دلیل اینکه این پیام دشمنی آشکار با همیم مردمیست که روزی روزگاری عشق حسین و نفرت یزید در سینه داشتند !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر