متاسفانه بقول استادی بزرگ که من برای ایشان بسیار احترام قائل هستم وقتی دین در جان و روح انسان وارد می شود بیرون راندن آن بسیار مشکل و گاهی وقت ها هم غیر ممکن است .
انسان دین دار و یا بقولی معتقد هر چیزی را در غالب دین می بیند و مستقیم یا غیر مستقیم به هر شکلی در صدد دفاع از این دین بر میاید و مشکلات و موضوعات مهم در کنار دین رنگ می بازند و نامرعی می شوند .
گاهی وقت ها این گونه انسان ها از روی خیر خواهی به بیراهه می زنند و مغلطه می کنند بدون آنکه نیت شومی داشته باشند و این فقط فقط بدلیل ناآگاهی این افراد از آنچه ایشان (( اصل دین و یا دین واقعی )) می خوانند می شود .
این همام دردی است که ما ایرانیان بدان دچار هستیم . ما خود را مسلمان ترین مسلمانان می دانیم و این در حالیست که ما مسلمان واقعی نیستیم چون به هیچ وجه آداب اسلامی را رعایت نمی کنیم و همیشه در حال (( زیرآبی رفتن )) هستیم اما در دفاع از دینی که حتی آن را نمی شناسیم همیشه از دیگران یک قدم جلوتر هستیم .
ما مسلمانانی هستیم که سالی یک بار هم به پدر و مادر پیرمان سر نمی زنیم و گاه سال ها بر آرامگاه ایشان گل نمی گذاریم اما سال بسال برای امام حسن و امام حسین بر سر خود می زنیم و سفره ابوالفضل ما هیچ وقت دیر یا زود نمی شود .
ما همان ایرانیان (( مسلمانی )) هستیم که برای پهلوی لگد خرده فاطمه زهرا اشک در چشمانمان حلقه می زند اما بدرفتاری با مادران و خواهرانمان را در داخل کشور و فروش خواهران دیگر ما را به عنوان برده در کشور های عربی نمی بینیم .
با این مقذمه خواستم نقدی بر مقاله آقای صف سری که ایشان را نمی شناسم و تا امروز هم نامی از ایشان نشنیده بودم بنویسم .
باید اعتراف کنم که تنها نام اسلام برای من مایه کنجکاوی است و هرجا مقاله و یا کتابی در باره اسلام ببینم سریعا اقدام به خواندن آن میکنم .
در این فضای متشنج سیاسی که پر از دروغ و تزویر و ریاست بنده سعی دارم بسیار رک بنویسم و آنچه می نویسم دقیقا همان چیزیست که فکر می کنم .
من از نیت آقای صف سری آگاهی ندارم اما می توانم با جرات بگویم که مقاله ایشان پر از مغلطه است و در پناه نام ایران آشکارا به دفاع از اسلام می پردازد . این همان مطلبیست که به نظر این بنده حقیر مایه بدبختی این ملت است .
من به شخصه نام ایران را از عنوان این مقاله پاک کرده فقط نام اسلام را باقی می گذارم چون این مقاله برای همدردی با ایران و دفاع از قطعنامه سازمان ملل نیست بلکه نوعی اعتراض به سازمان ملل است که چرا قانون مجازات اسلامی را محکوم می کند .
و اما نکته دومي که در قطعنامه حقوق بشر اخير سازمان ملل قابل تعمق است اشاره ويژه گزارش دبيرکل سازمان ملل به اجراي "قانون مجازات اسلامي" و مجازاتهايي است که به عنوان "حدود اسلامي" در کشورمان اجرا مي گردد که به معني صدور حکم مرگ است. اين مجارات ها همگي ناشي از تفسيري از شريعت اسلامي است، که نه تنها با قوانين مدني کشور هاي مترقي غير مسلمان در تعارض است، بلکه با روح حليم و بخشنده شريعت واقعي اسلام مغايرت دارد و ازهمين رو با روحيه و فرهنگ مردم مسلمان چون ايرانيان هم ناسازگار است. طرفه آنکه تا کنون چهره اي از اسلام به نمايش گذاشته شده است که سنخيتي با واقعيت دين نيز نمي تواند داشته باشد.
در همین چند سطر نویسنده قصد خود را برای نوشتن این مقاله روشن می کند . در این چند سطر چند مغلطه بزرگ و خطرناک بچشم می خورد.
اول اینکه مجازات های اسلامی هیچ ربطی به هزار تفسیر از دین اسلام ندارند و چه در تشیع و چه در تسنن مجازات های وحشیانه و ضد بشری اسلامی یکسانند . از آسیا که فراتر نرویم در عربستان و پاکستان هم که از اهل تسنن هستند همین مجازات ها به همین شکل اجرا می شوند .
دوم اینکه منظور ایشان از روح حلیم و بخشنده شریعت واقعی اسلام چیست ؟ اگر می خواستیم قوانین مجازاتهای اسلامی را آنگونه که در قرآن آمده است اجرا کنیم وضع از آنچه امروز هست هم بدتر می شد . برای درک چنین مطلبی به تحقیق زیاد نیازی نیست . کافیست قرآن را به فارسی بخوانیم .
رک و راست بگویم بعد از مطالعات فراوان ما هنوز هم نفهمیدیم این اسلام واقعی که آخوند ها و دوستانی مانند آقای صف سری از آن سخن می گویند کجاست !
سومین مغلطه مغلطه زشت (( مسلمان )) خواندن ملت ایران است . آیا در کشوری که اقلیت آشوری و مسیحی و کلیمی و زرتشتی و بهایی وجود دارد می توان از ملت مسلمان سخن گفت ؟ آیا این مغلطه ای ضد بشری نیست ؟ آیا این ضد دمکراسی و توهینی به هموطنان ما که باور مذهبی دیگری دارند نیست ؟
چهارمین مغلطه چیزی بنام روحیه و فرهنگ اسلامیست . این روحیه و فرهنگ اسلامی چیست ؟ آیا فرهنگ مجموعه ای از آداب و رسوم یک ملت نیست که با علم و هنر در هم آمیخته ؟ آیا ما خود آداب و رسوم نداریم که دائما آن را به اسلام می چسبانند ؟ روحیه اسلامی هم واژه جدیدیست که بنده هیچ تشریحی برای آن ندارم .
مغلطه پنجم جدا کردن رفتار حکومت اسلامی از اصل واقعی اسلام است . آقای صف سری اشتباه نکنید . اسلام واقعی همان اسلامیست که در عربستان سعودی و پاکستان و ایران می بینیم .
امروزه بر کسي پوشيده نيست که به دليل راديکال بودن دولت وقت ايران، و نوع عملکرد بد برخي از دول اسلامي، افکار عمومي جهان، اسلام را ديني خشن و به دور از رحم و شفقت مي شناسد و شايد به دليل همين شناخت غلط که ناشي از قلب واقعيت اسلام است، امروزه پژوهشگران و عالمان دين پژوه مسلمان به زدودن پيرايه ها از چهره اسلام حقيقي کمر همت بسته اند. خاصه در معرفي و شناساندن احکام و حدود اسلامي دست به تحقيق و پژوهش هايي زده اند تا اسلام را آنچنانکه شايسته و بايسته است به افکار عمومي جهانيان بشناسانند. از جمله، اخيرا در اين خصوص، کتابي به نام "حيات " از عماد الدبن باقي به زبان عربي منتشر يافته که شرح جامعي است از پژوهشي كه وي در زمينه امكان تعليق و لغو مجازات اعدام در ايران و ساير كشورهاي اسلامي به انجام رسانده است. اين كتاب كاوشي در بحثهاي مذهبي، سياسي و جامعه مدني در ايران و ساير كشورهايي است كه مجازات اعدام در آنها بهخاطر تفسيري از شريعت اسلامي، همچنان اجرا ميشود .
عملکرد برخی دول اسلامی ؟ بهتر نیست بگوییم تمام دول اسلامی ؟ از ایران و پاکستان گرفته تا عربستان و سومالی و عراق ...
دلیل شهرت بد اسلام دولت ها نیستند .
خته دختران.. سنگسار... اسارت زن... ممجازات اسلامی... صیغه... چند همسری.. ازدواج با کودکان... تروریست های اسلامی... برده فروشی... افکار ارتجاعی.. حجاب با زور... اینها دلیل شهرت بد اسلام و مسلمانان هستند و بر دیگران بدلیل چنین اعتقادی نمی شود خرده گرفت .
اگرچه باید گفته که دنیای مسیحیت و یا آنجه ما آن را غرب می خوانیم بهران مذهب را پشت سر گذارده وگر نه دادگاه تفتیش عقاید کلیسای کاتولیک ... قتل عام های مذهبی و سوزاندن زنان بجرم جادوگری هم دست کمی از اسلام در قرن بیست و یکم نداشتند .
بهرحال علت نفرت غرب از اسلام شناخت غلط از اسلام نیست . اسلام خود را با نشانه های بارز خود که همان قتل و کشتار است به جهان شناسانده . علت دفاع کورکورانه ما از اسلام بدلیل شناخت غلط ما و یا عدم شناخت ما از اسلام است .
اسلامی که ما ایرانیان بعد از حکومت صفویان تا 22 بهمن پنجاه و هفت برای خود ساختیم هیچ ربطی به آنچه شما اسلام واقعی می خوانید و آن اسلامی که اسلامیون طالبان و پاکستان می شناسند و اسلامی که محمد و علی می شناختند ندارد .
اسلامی واقعی را آخوندها بعد از انقلاب به ما شناساندند . اسلامی که ما داشتیم اسلامی ایرانی شده بود . اسلامی مملو از خرافات در آمیخته با فرهنگ ایران که بیش از آنکه اسلام بر ما تاثیر گذارده باشد ما بر اسلام تاثیر گذارده بودیم .
شما از کدام پیرایه ها سخن می گویید ؟ اگر تمام جعلیات و خرافات اسلام از نوع ایرانیش که همان مذهب شیعه باشد از آن بگیرم دیگر برای ما اسلام و تشیعی با قی نخواهد ماند .
قصد من در این نقد نقد بر اسلام نیست . در جامعه ای که دمکراسی بر آن حاکم باشد هرکس می تواند آزادانه به آنچه می خواهد و می پسندد دل بندد . جامعه ای که ما سی سال است ( حداقل آنجه به دین مربوط است ) از آن بی بهره ایم .
در مقاله شما برای صدمین و هزارمین بار هدف اصلی یعنی ایران فراموش شده .. پس کیست که از ایران جانبداری کند. چه کسی باید بحال ایران بگرید . ایرانی که رو به فاجعه می رود . ایرانی که با شمشیر اسلام چه از نوع محمدی و چه از نوع ولایت فقیهی تکه پاره شده. در ایرانی که دست می برند و بر دار می کنند و سنگسار می کنند .
آنوقت شما سنگ اسلام به سینه می زنید ؟ مگر نه این بود که (( چو ایران نباشد تن من مباد )) ؟ چرا همه جا ایران زیر سایه اسلام پنهان می شود . مگر قطعنامه سازمان ملل در قدم اول برای دفاع از حقوق بشر یعنی ایرانی یعنی هموطن من و شما یعنی مادر و خواهر من و شما نیست ؟
شما تمام قطعنامه را گذارده اید و به کلمه اسلامی آن چسبیده اید . شما همان کاری را می کنید که شخص رهبری ولایت فقیه و نوچه های او می کنند . ایران فدای اسلام ...
پس حق مردم چیست ؟ قطعنامه سازمان ملل با فشار هر قدرت و دست پشت پرده ای که باشد در قدم اول هشداریست به حکومت برای دست برداشتن از نقض حقوق شهروندان ایرانی . در این قطع نامه هیچ حمل ای به اسلام عزیز نشده که شما آرایش نظامی میگیرید . یک بار هم که سازمان ملل هرچند از نوع نمایشی آن از حقوق ملت دفاع می کند شما راضی نیستنید .
برای بنده هم مانند روز روشن است که نمام این حرکات سیاسی هستند وگر نه چرا کسی به عربستان سعودی بدلیل مجازات های اسلامی و به روسیه بدلیل کشتار مسلمانان.. همان مسلمانانی که شما از آنان دفاع می کنید... نگفت که بالای چشمشان ابروست .
من و شما بخوبی میدانیم که برای غرب نابودی رژیم ایران کاریست بسیار ساده .. متاسفانه آن ها در کشور ما منافعی دارند که مایل به خطر انداختن انها نیستند .
در این اوضاع و احوالی که کسی بفکر ایران نیست ما خودمان هم تیشه به ریشمان می زنیم و بجای آنکه حداقل با ایران همدردی کنیم با شمشیر به جنگ (( ضد اسلام )) میرویم.. غافل از آنکه آنچه در خطر است اسلام با یک ملیارد و اندی مسلمان نیست . آنچه میمیرد ایران است.. آنچه میمیرد ما هستیم... سرزمین ماست... نسل آینده ماست... فرهنگ ماست.. هنر ماست.. شعر ماست و موسیقی ماست و از همه مهم تر آزادی ماست .
........اما براي نسل آگاه مسلمان لااقل اين ارمغان را به همراه خواهند داشت که اسلام مانند همه اديان الهي "به ذات خويش ندارد هيچ عيبي وهر عيبي که هست از مسلماني ماست"............
و شما باز هم از نسل مسلمان می گویید.. نسل مسلمان چه نسلیست.. نسل کدام مسلمانان.. مسلمانان آمریکا... اروپا.. عربستان.. عراق ؟؟؟
با همین کلمات ملت مسلمان و امت و برادران مسلمان است که ملی گرایی و وطن دوستی میمیرد.. همین ما هستیم که با چنین مغالطاتی باعث و بانی سلطه سی ساله حکومت آخوندی بر ایران شدیم و همچنان نیز هستیم . با همین حرف هاست که ما هیزم آور جنگ آتش میان مسلمان و کلیمی و زرتشتی و ارمنی هستیم . با همین حرف هاست که باعث برادر کشی هستیم ...
همه ادیان (( الهی )) پر از عیب و ایراد هستند که من از بحث درباره آن خود داری می کنیم چون بحث من بحث دیگریست .
اما بعد از این همه مغلطه شما در یک مورد حق دارید ...
عیب هر چه هست از ماست...
انسان دین دار و یا بقولی معتقد هر چیزی را در غالب دین می بیند و مستقیم یا غیر مستقیم به هر شکلی در صدد دفاع از این دین بر میاید و مشکلات و موضوعات مهم در کنار دین رنگ می بازند و نامرعی می شوند .
گاهی وقت ها این گونه انسان ها از روی خیر خواهی به بیراهه می زنند و مغلطه می کنند بدون آنکه نیت شومی داشته باشند و این فقط فقط بدلیل ناآگاهی این افراد از آنچه ایشان (( اصل دین و یا دین واقعی )) می خوانند می شود .
این همام دردی است که ما ایرانیان بدان دچار هستیم . ما خود را مسلمان ترین مسلمانان می دانیم و این در حالیست که ما مسلمان واقعی نیستیم چون به هیچ وجه آداب اسلامی را رعایت نمی کنیم و همیشه در حال (( زیرآبی رفتن )) هستیم اما در دفاع از دینی که حتی آن را نمی شناسیم همیشه از دیگران یک قدم جلوتر هستیم .
ما مسلمانانی هستیم که سالی یک بار هم به پدر و مادر پیرمان سر نمی زنیم و گاه سال ها بر آرامگاه ایشان گل نمی گذاریم اما سال بسال برای امام حسن و امام حسین بر سر خود می زنیم و سفره ابوالفضل ما هیچ وقت دیر یا زود نمی شود .
ما همان ایرانیان (( مسلمانی )) هستیم که برای پهلوی لگد خرده فاطمه زهرا اشک در چشمانمان حلقه می زند اما بدرفتاری با مادران و خواهرانمان را در داخل کشور و فروش خواهران دیگر ما را به عنوان برده در کشور های عربی نمی بینیم .
با این مقذمه خواستم نقدی بر مقاله آقای صف سری که ایشان را نمی شناسم و تا امروز هم نامی از ایشان نشنیده بودم بنویسم .
باید اعتراف کنم که تنها نام اسلام برای من مایه کنجکاوی است و هرجا مقاله و یا کتابی در باره اسلام ببینم سریعا اقدام به خواندن آن میکنم .
در این فضای متشنج سیاسی که پر از دروغ و تزویر و ریاست بنده سعی دارم بسیار رک بنویسم و آنچه می نویسم دقیقا همان چیزیست که فکر می کنم .
من از نیت آقای صف سری آگاهی ندارم اما می توانم با جرات بگویم که مقاله ایشان پر از مغلطه است و در پناه نام ایران آشکارا به دفاع از اسلام می پردازد . این همان مطلبیست که به نظر این بنده حقیر مایه بدبختی این ملت است .
من به شخصه نام ایران را از عنوان این مقاله پاک کرده فقط نام اسلام را باقی می گذارم چون این مقاله برای همدردی با ایران و دفاع از قطعنامه سازمان ملل نیست بلکه نوعی اعتراض به سازمان ملل است که چرا قانون مجازات اسلامی را محکوم می کند .
و اما نکته دومي که در قطعنامه حقوق بشر اخير سازمان ملل قابل تعمق است اشاره ويژه گزارش دبيرکل سازمان ملل به اجراي "قانون مجازات اسلامي" و مجازاتهايي است که به عنوان "حدود اسلامي" در کشورمان اجرا مي گردد که به معني صدور حکم مرگ است. اين مجارات ها همگي ناشي از تفسيري از شريعت اسلامي است، که نه تنها با قوانين مدني کشور هاي مترقي غير مسلمان در تعارض است، بلکه با روح حليم و بخشنده شريعت واقعي اسلام مغايرت دارد و ازهمين رو با روحيه و فرهنگ مردم مسلمان چون ايرانيان هم ناسازگار است. طرفه آنکه تا کنون چهره اي از اسلام به نمايش گذاشته شده است که سنخيتي با واقعيت دين نيز نمي تواند داشته باشد.
در همین چند سطر نویسنده قصد خود را برای نوشتن این مقاله روشن می کند . در این چند سطر چند مغلطه بزرگ و خطرناک بچشم می خورد.
اول اینکه مجازات های اسلامی هیچ ربطی به هزار تفسیر از دین اسلام ندارند و چه در تشیع و چه در تسنن مجازات های وحشیانه و ضد بشری اسلامی یکسانند . از آسیا که فراتر نرویم در عربستان و پاکستان هم که از اهل تسنن هستند همین مجازات ها به همین شکل اجرا می شوند .
دوم اینکه منظور ایشان از روح حلیم و بخشنده شریعت واقعی اسلام چیست ؟ اگر می خواستیم قوانین مجازاتهای اسلامی را آنگونه که در قرآن آمده است اجرا کنیم وضع از آنچه امروز هست هم بدتر می شد . برای درک چنین مطلبی به تحقیق زیاد نیازی نیست . کافیست قرآن را به فارسی بخوانیم .
رک و راست بگویم بعد از مطالعات فراوان ما هنوز هم نفهمیدیم این اسلام واقعی که آخوند ها و دوستانی مانند آقای صف سری از آن سخن می گویند کجاست !
سومین مغلطه مغلطه زشت (( مسلمان )) خواندن ملت ایران است . آیا در کشوری که اقلیت آشوری و مسیحی و کلیمی و زرتشتی و بهایی وجود دارد می توان از ملت مسلمان سخن گفت ؟ آیا این مغلطه ای ضد بشری نیست ؟ آیا این ضد دمکراسی و توهینی به هموطنان ما که باور مذهبی دیگری دارند نیست ؟
چهارمین مغلطه چیزی بنام روحیه و فرهنگ اسلامیست . این روحیه و فرهنگ اسلامی چیست ؟ آیا فرهنگ مجموعه ای از آداب و رسوم یک ملت نیست که با علم و هنر در هم آمیخته ؟ آیا ما خود آداب و رسوم نداریم که دائما آن را به اسلام می چسبانند ؟ روحیه اسلامی هم واژه جدیدیست که بنده هیچ تشریحی برای آن ندارم .
مغلطه پنجم جدا کردن رفتار حکومت اسلامی از اصل واقعی اسلام است . آقای صف سری اشتباه نکنید . اسلام واقعی همان اسلامیست که در عربستان سعودی و پاکستان و ایران می بینیم .
امروزه بر کسي پوشيده نيست که به دليل راديکال بودن دولت وقت ايران، و نوع عملکرد بد برخي از دول اسلامي، افکار عمومي جهان، اسلام را ديني خشن و به دور از رحم و شفقت مي شناسد و شايد به دليل همين شناخت غلط که ناشي از قلب واقعيت اسلام است، امروزه پژوهشگران و عالمان دين پژوه مسلمان به زدودن پيرايه ها از چهره اسلام حقيقي کمر همت بسته اند. خاصه در معرفي و شناساندن احکام و حدود اسلامي دست به تحقيق و پژوهش هايي زده اند تا اسلام را آنچنانکه شايسته و بايسته است به افکار عمومي جهانيان بشناسانند. از جمله، اخيرا در اين خصوص، کتابي به نام "حيات " از عماد الدبن باقي به زبان عربي منتشر يافته که شرح جامعي است از پژوهشي كه وي در زمينه امكان تعليق و لغو مجازات اعدام در ايران و ساير كشورهاي اسلامي به انجام رسانده است. اين كتاب كاوشي در بحثهاي مذهبي، سياسي و جامعه مدني در ايران و ساير كشورهايي است كه مجازات اعدام در آنها بهخاطر تفسيري از شريعت اسلامي، همچنان اجرا ميشود .
عملکرد برخی دول اسلامی ؟ بهتر نیست بگوییم تمام دول اسلامی ؟ از ایران و پاکستان گرفته تا عربستان و سومالی و عراق ...
دلیل شهرت بد اسلام دولت ها نیستند .
خته دختران.. سنگسار... اسارت زن... ممجازات اسلامی... صیغه... چند همسری.. ازدواج با کودکان... تروریست های اسلامی... برده فروشی... افکار ارتجاعی.. حجاب با زور... اینها دلیل شهرت بد اسلام و مسلمانان هستند و بر دیگران بدلیل چنین اعتقادی نمی شود خرده گرفت .
اگرچه باید گفته که دنیای مسیحیت و یا آنجه ما آن را غرب می خوانیم بهران مذهب را پشت سر گذارده وگر نه دادگاه تفتیش عقاید کلیسای کاتولیک ... قتل عام های مذهبی و سوزاندن زنان بجرم جادوگری هم دست کمی از اسلام در قرن بیست و یکم نداشتند .
بهرحال علت نفرت غرب از اسلام شناخت غلط از اسلام نیست . اسلام خود را با نشانه های بارز خود که همان قتل و کشتار است به جهان شناسانده . علت دفاع کورکورانه ما از اسلام بدلیل شناخت غلط ما و یا عدم شناخت ما از اسلام است .
اسلامی که ما ایرانیان بعد از حکومت صفویان تا 22 بهمن پنجاه و هفت برای خود ساختیم هیچ ربطی به آنچه شما اسلام واقعی می خوانید و آن اسلامی که اسلامیون طالبان و پاکستان می شناسند و اسلامی که محمد و علی می شناختند ندارد .
اسلامی واقعی را آخوندها بعد از انقلاب به ما شناساندند . اسلامی که ما داشتیم اسلامی ایرانی شده بود . اسلامی مملو از خرافات در آمیخته با فرهنگ ایران که بیش از آنکه اسلام بر ما تاثیر گذارده باشد ما بر اسلام تاثیر گذارده بودیم .
شما از کدام پیرایه ها سخن می گویید ؟ اگر تمام جعلیات و خرافات اسلام از نوع ایرانیش که همان مذهب شیعه باشد از آن بگیرم دیگر برای ما اسلام و تشیعی با قی نخواهد ماند .
قصد من در این نقد نقد بر اسلام نیست . در جامعه ای که دمکراسی بر آن حاکم باشد هرکس می تواند آزادانه به آنچه می خواهد و می پسندد دل بندد . جامعه ای که ما سی سال است ( حداقل آنجه به دین مربوط است ) از آن بی بهره ایم .
در مقاله شما برای صدمین و هزارمین بار هدف اصلی یعنی ایران فراموش شده .. پس کیست که از ایران جانبداری کند. چه کسی باید بحال ایران بگرید . ایرانی که رو به فاجعه می رود . ایرانی که با شمشیر اسلام چه از نوع محمدی و چه از نوع ولایت فقیهی تکه پاره شده. در ایرانی که دست می برند و بر دار می کنند و سنگسار می کنند .
آنوقت شما سنگ اسلام به سینه می زنید ؟ مگر نه این بود که (( چو ایران نباشد تن من مباد )) ؟ چرا همه جا ایران زیر سایه اسلام پنهان می شود . مگر قطعنامه سازمان ملل در قدم اول برای دفاع از حقوق بشر یعنی ایرانی یعنی هموطن من و شما یعنی مادر و خواهر من و شما نیست ؟
شما تمام قطعنامه را گذارده اید و به کلمه اسلامی آن چسبیده اید . شما همان کاری را می کنید که شخص رهبری ولایت فقیه و نوچه های او می کنند . ایران فدای اسلام ...
پس حق مردم چیست ؟ قطعنامه سازمان ملل با فشار هر قدرت و دست پشت پرده ای که باشد در قدم اول هشداریست به حکومت برای دست برداشتن از نقض حقوق شهروندان ایرانی . در این قطع نامه هیچ حمل ای به اسلام عزیز نشده که شما آرایش نظامی میگیرید . یک بار هم که سازمان ملل هرچند از نوع نمایشی آن از حقوق ملت دفاع می کند شما راضی نیستنید .
برای بنده هم مانند روز روشن است که نمام این حرکات سیاسی هستند وگر نه چرا کسی به عربستان سعودی بدلیل مجازات های اسلامی و به روسیه بدلیل کشتار مسلمانان.. همان مسلمانانی که شما از آنان دفاع می کنید... نگفت که بالای چشمشان ابروست .
من و شما بخوبی میدانیم که برای غرب نابودی رژیم ایران کاریست بسیار ساده .. متاسفانه آن ها در کشور ما منافعی دارند که مایل به خطر انداختن انها نیستند .
در این اوضاع و احوالی که کسی بفکر ایران نیست ما خودمان هم تیشه به ریشمان می زنیم و بجای آنکه حداقل با ایران همدردی کنیم با شمشیر به جنگ (( ضد اسلام )) میرویم.. غافل از آنکه آنچه در خطر است اسلام با یک ملیارد و اندی مسلمان نیست . آنچه میمیرد ایران است.. آنچه میمیرد ما هستیم... سرزمین ماست... نسل آینده ماست... فرهنگ ماست.. هنر ماست.. شعر ماست و موسیقی ماست و از همه مهم تر آزادی ماست .
........اما براي نسل آگاه مسلمان لااقل اين ارمغان را به همراه خواهند داشت که اسلام مانند همه اديان الهي "به ذات خويش ندارد هيچ عيبي وهر عيبي که هست از مسلماني ماست"............
و شما باز هم از نسل مسلمان می گویید.. نسل مسلمان چه نسلیست.. نسل کدام مسلمانان.. مسلمانان آمریکا... اروپا.. عربستان.. عراق ؟؟؟
با همین کلمات ملت مسلمان و امت و برادران مسلمان است که ملی گرایی و وطن دوستی میمیرد.. همین ما هستیم که با چنین مغالطاتی باعث و بانی سلطه سی ساله حکومت آخوندی بر ایران شدیم و همچنان نیز هستیم . با همین حرف هاست که ما هیزم آور جنگ آتش میان مسلمان و کلیمی و زرتشتی و ارمنی هستیم . با همین حرف هاست که باعث برادر کشی هستیم ...
همه ادیان (( الهی )) پر از عیب و ایراد هستند که من از بحث درباره آن خود داری می کنیم چون بحث من بحث دیگریست .
اما بعد از این همه مغلطه شما در یک مورد حق دارید ...
عیب هر چه هست از ماست...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر