در چند یادداشت قبل با شما هموطنان ( چه مخالف چه موافق) درباره کتایون کدخدایان صحبت کردم . گرچه نوشته های های این دختر خانوم هموطن بیشتر به شوخی و کمدی شباهت دارد که به بحث های جدی و من این خانوم را بیشتر یک لابی جمهوری اسلامی می دانم ( کتایون خانوم شما را ارج نهادم تا در کنار تریتا پارسی و هوشنگ امیراحمدی قرار بگیرید !!) اما گاهی وقت ها خواندن و تفکر درباره نوشته های چنین افرادی به خیلی از پرسش ها پاسخ می دهد .
ادعای نبوت شاخص (( پیامبران یا پیام آوران )) نیست . بعد از محمد صدها و صدها پیامبر دیگر نیز ((ظهور کردند )) که به دلیل نداشتن زور شمشیر کارشان نگرفت و یا تا حدودی موفق شدند . در ایران ما از سید باب گرفته تا بها (( و حتی احمدی نژاد )) همه در این ردیف قرار می گیرند .
اصولا در اسلام (( تشیع و تسنن )) قبول نبوت از اولین شرط های مسلمان بودن است . کسانی که محمد را به عنوان خاتم پیامبران می شناسند باید این مطلب را هم بدانند که اگر کسی بعد از محمد ادعای پیامبری کند مرتد است و خونش حلال.
از آنجا که الله به محمد وحی می کند(با کمک جبرئیل) و ارتباط بین این دو موجود از راه تله پاتی است .. پس هرکس که با خداند صحبت کند و یا حتی ادعای صحبت کردن با الله را کند( چه مستقیم چه با کمک جبرئیل ) پیامبریست بعد از محمد که خاتم النبیاست و این خود اصل نبوت را نفی می کند . اگر هم که ادعای ارتباط با خدای دیگری را نیز بکند .. در این صورت مشرک است !
مسلمن ( غلط دیکته ای نیست ! ) تمان ایرانیان مسلمان با این مشکلات آشنایی دارند اما دلیل اینکه من این موارد را مطزح می کنم :
باید دوباره تکرار کنم که قصد من از این یادداشت حمله به کتایون کدخدایان نیست ( و شاید هم هست ! الله می داند و بس ) . اما از آنجا که در مملکت خرافه گزیده ما بعید نیست که مردم به پیامبرای دیگری غیر از محمد روی بیاورند ( که او هم از سرمان زیاد است ) باید مطالبی را که در آخرین بازدید من از وبلاگ کتایون کدخدایان به نظرم رسید مطرح کنم و آبروی محمد ( ص ) را حفظ کنم ( برگرفته از وبلاگ کتایون کدخدایان )
اگر اشتباه نکنم خانوم کدخدایان ( چه با شوخی و چه بی شوخی ) ادعای ارتباط با الله را دارد( ایشان صحبتی از جبرئیل نمی کند پس ارتباط مستقیم دارد ) .( قابل توجه آیه الله مکارم شیرازی که دست به فتوا صادر کردنش بد نیست ! )
تمام برنامه های ماهواره ای ضد انقلاب و مجری های را به خوبی می شناسد ( بازهم قابل توجه آیه الله مکارم شیرازی که ماهواره را دلیل سراشیبی جامعه رو به فساد ما خواندند )
از شوخی بگذریم طرح امنیت اجتماعی و مجازات وبلاگ نویسان کاملا و مشخصا برای خانوم کدخدایان نوشته شده است اما بنظر می رسد ایشان بدلیل ارتباطشان با الله پارتیش کلفت است !
ایست... به نظر می رسد که از بحث خارج شده ام و شاید لطیفه های خانوم کدخدایان را هم زیادی جدی گرفتم.. بهرحال.. آنچیزی که مرا واداشت دوباره از کتایون کدخدایان ( حیف از این نام ایرانی ) یادی بکنم این جمله بود :
.....هم اکنون نيز مرا که يک مسلمان شيعه زاده هستم و هيچ دانش ديني و مذهبي حتي در خصوص دين خود ندارم چه برسد.....
(برگرفته از مطلب آقاي کشيش سهراب راميتن باز هم بخواند از وبلاگ رسمی کتایون کدخدایان )
عجب ! دوستان من بنظر شما قابل تامل نیست ؟ آیا این مشکل نود و نه درصد هموطنان ایرانی شیعه زاده من نیست ( البته لفظ شیعه زاده خالی از اشکال نیست ) ( شاید بزور شیعه شده لفظ درست تری باشد ) .
اصولا مسلمانان هیچ دانش دینی و مذهبی در خصوص دین خود ندارد. قرآن را نخوانده اند... تاریخ اسلام را نمی شناسند. محمد و علی و فاطمه و عمر و عثمان را نمی شناسند. حتی نمی دانند برای چه مسلمان هستند و برای مثال مسیحی نیستند .
حال از نود و نه درصد ( تقریبا 70 ملیون ) که بگذریم حداقل خاتم و خادم محمد باید دین خود را بشناسد یا نه ؟ اما از آنجا که بغیر از مسلمانان صدر اسلام دیگران همه یا بزور شمشیر و یا(ببخشید) گوسفند وار مسلمان ( زاده شده اند ) پس این مشکل هم خود بخود حل می شود.
دوشیزه کدخدایان بدون فکر و بدون قصد قبلی مشکل دینی اجتماع ما را مطرح می کند. مردم ما در خرافات و گرداب دین بدنیا آمده اند ( در جواب دوستان وبلاگ نویس مدافع اسلام که می گویند آنها از راه تحقیق به دین خود ایمان پیدا کرده اند ) و کسی از دین خود خبر ندارد. تقصیری هم ندارند زیرا سانسور آنهم از نوع ناب محمدی شیعی سالهاست که گلوی حقیقت گویان را می فشارد و گوش تشنگان حقیقت را کر می کند .
پس ما طوطی وار حرف های را که آخوند در گوشمان خوانده ( حتی قرآن و اذان را در هنگام تولد ) تکرار می کنیم. همانطور که کتایون کدخدایان تکرار می کند ( البته ایشان با راست گویی به فقدان دانش مذهبی خود اعتراف می کند )و همانطور که محمد رسول الله تکرار می کرد ... هموطنان ((مسلمان زاده)) ما حتما این آیه را می شناسند :
اقرأ بسم ربك الذي خلق
و پيغمبر فرمود: نمى توانم بخوانم; «ما انا بقارى» يا من خواننده نيستم; «لستبقارى».
جبرئيل سه بار پيغمبر را گرفت وفشار داد «اقرأ بسم ربك الذي خلق» تا بار سوم توانست بخواند!
شباهت زیادی به اوضاع و احوال ما دارد... همه چیز با زور و فشار...
ادعای نبوت شاخص (( پیامبران یا پیام آوران )) نیست . بعد از محمد صدها و صدها پیامبر دیگر نیز ((ظهور کردند )) که به دلیل نداشتن زور شمشیر کارشان نگرفت و یا تا حدودی موفق شدند . در ایران ما از سید باب گرفته تا بها (( و حتی احمدی نژاد )) همه در این ردیف قرار می گیرند .
اصولا در اسلام (( تشیع و تسنن )) قبول نبوت از اولین شرط های مسلمان بودن است . کسانی که محمد را به عنوان خاتم پیامبران می شناسند باید این مطلب را هم بدانند که اگر کسی بعد از محمد ادعای پیامبری کند مرتد است و خونش حلال.
از آنجا که الله به محمد وحی می کند(با کمک جبرئیل) و ارتباط بین این دو موجود از راه تله پاتی است .. پس هرکس که با خداند صحبت کند و یا حتی ادعای صحبت کردن با الله را کند( چه مستقیم چه با کمک جبرئیل ) پیامبریست بعد از محمد که خاتم النبیاست و این خود اصل نبوت را نفی می کند . اگر هم که ادعای ارتباط با خدای دیگری را نیز بکند .. در این صورت مشرک است !
مسلمن ( غلط دیکته ای نیست ! ) تمان ایرانیان مسلمان با این مشکلات آشنایی دارند اما دلیل اینکه من این موارد را مطزح می کنم :
باید دوباره تکرار کنم که قصد من از این یادداشت حمله به کتایون کدخدایان نیست ( و شاید هم هست ! الله می داند و بس ) . اما از آنجا که در مملکت خرافه گزیده ما بعید نیست که مردم به پیامبرای دیگری غیر از محمد روی بیاورند ( که او هم از سرمان زیاد است ) باید مطالبی را که در آخرین بازدید من از وبلاگ کتایون کدخدایان به نظرم رسید مطرح کنم و آبروی محمد ( ص ) را حفظ کنم ( برگرفته از وبلاگ کتایون کدخدایان )
اگر اشتباه نکنم خانوم کدخدایان ( چه با شوخی و چه بی شوخی ) ادعای ارتباط با الله را دارد( ایشان صحبتی از جبرئیل نمی کند پس ارتباط مستقیم دارد ) .( قابل توجه آیه الله مکارم شیرازی که دست به فتوا صادر کردنش بد نیست ! )
تمام برنامه های ماهواره ای ضد انقلاب و مجری های را به خوبی می شناسد ( بازهم قابل توجه آیه الله مکارم شیرازی که ماهواره را دلیل سراشیبی جامعه رو به فساد ما خواندند )
از شوخی بگذریم طرح امنیت اجتماعی و مجازات وبلاگ نویسان کاملا و مشخصا برای خانوم کدخدایان نوشته شده است اما بنظر می رسد ایشان بدلیل ارتباطشان با الله پارتیش کلفت است !
ایست... به نظر می رسد که از بحث خارج شده ام و شاید لطیفه های خانوم کدخدایان را هم زیادی جدی گرفتم.. بهرحال.. آنچیزی که مرا واداشت دوباره از کتایون کدخدایان ( حیف از این نام ایرانی ) یادی بکنم این جمله بود :
.....هم اکنون نيز مرا که يک مسلمان شيعه زاده هستم و هيچ دانش ديني و مذهبي حتي در خصوص دين خود ندارم چه برسد.....
(برگرفته از مطلب آقاي کشيش سهراب راميتن باز هم بخواند از وبلاگ رسمی کتایون کدخدایان )
عجب ! دوستان من بنظر شما قابل تامل نیست ؟ آیا این مشکل نود و نه درصد هموطنان ایرانی شیعه زاده من نیست ( البته لفظ شیعه زاده خالی از اشکال نیست ) ( شاید بزور شیعه شده لفظ درست تری باشد ) .
اصولا مسلمانان هیچ دانش دینی و مذهبی در خصوص دین خود ندارد. قرآن را نخوانده اند... تاریخ اسلام را نمی شناسند. محمد و علی و فاطمه و عمر و عثمان را نمی شناسند. حتی نمی دانند برای چه مسلمان هستند و برای مثال مسیحی نیستند .
حال از نود و نه درصد ( تقریبا 70 ملیون ) که بگذریم حداقل خاتم و خادم محمد باید دین خود را بشناسد یا نه ؟ اما از آنجا که بغیر از مسلمانان صدر اسلام دیگران همه یا بزور شمشیر و یا(ببخشید) گوسفند وار مسلمان ( زاده شده اند ) پس این مشکل هم خود بخود حل می شود.
دوشیزه کدخدایان بدون فکر و بدون قصد قبلی مشکل دینی اجتماع ما را مطرح می کند. مردم ما در خرافات و گرداب دین بدنیا آمده اند ( در جواب دوستان وبلاگ نویس مدافع اسلام که می گویند آنها از راه تحقیق به دین خود ایمان پیدا کرده اند ) و کسی از دین خود خبر ندارد. تقصیری هم ندارند زیرا سانسور آنهم از نوع ناب محمدی شیعی سالهاست که گلوی حقیقت گویان را می فشارد و گوش تشنگان حقیقت را کر می کند .
پس ما طوطی وار حرف های را که آخوند در گوشمان خوانده ( حتی قرآن و اذان را در هنگام تولد ) تکرار می کنیم. همانطور که کتایون کدخدایان تکرار می کند ( البته ایشان با راست گویی به فقدان دانش مذهبی خود اعتراف می کند )و همانطور که محمد رسول الله تکرار می کرد ... هموطنان ((مسلمان زاده)) ما حتما این آیه را می شناسند :
اقرأ بسم ربك الذي خلق
و پيغمبر فرمود: نمى توانم بخوانم; «ما انا بقارى» يا من خواننده نيستم; «لستبقارى».
جبرئيل سه بار پيغمبر را گرفت وفشار داد «اقرأ بسم ربك الذي خلق» تا بار سوم توانست بخواند!
شباهت زیادی به اوضاع و احوال ما دارد... همه چیز با زور و فشار...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر