۱۳۸۷ آبان ۱۸, شنبه

بی خردی و خود فروشی جنس و سن نمی شناسد : جوابی به کتایون کدخدایان

شخصا گاهی وقت ها انسان ها را درک نمی کنم. گاهی بنظر میرسد که انسان ها از نوعی بیماری بنام خود را به خریت زدن رنج می برند . انسان ها سیگار می کشند با آنکه می دانند که زیان آور است . مواد مخدر مصرف می کنند با آن که می دانند عقبت آن جز مرگ و یا تباهی چیز دیگری نیست . گول آخوند و کشیش را می خورند با آنکه می دانند که کار این دو جز خالی کردن جیبشان کاری دیگری نیست و و و ...
من شخصا اعتقاد دارم که هم نسلان من سوشیانت های ( نجات دهندگان) نسل های آینده هستند . جوانانی که در سایه شوم اسلام شیعه و ارتجاع آخوند بزرگ شده اند و تا جایی که امکان داشت مغزشویی شده اند مانند آتش از زیر خاکستر زبانه می کشند و آسمان سیاه ایران زمین را از گرد و غبار ظلم و استبداد و ارتجاع پاک خواهند کرد .
اما از آنجایی که مبنای وجود چنین قهرمانانی بر پایه وجود ضد قهرمانان است پس باید در میان این نسل خروشان خود فروشان و ابلهانی نیز وجود داشته باشند که چوب لای چرخ ما می گذارند و یا حداقل تلاش خود را می کنند تا سدی در جلوی این موج های خروشان بنا کنند .
لابی هایی چون تریتا پارسی و هوشنگ امیر احمدی برای همگان نام های آشنایی هستند که مانند سگ های پاسبان در انتظار استخوان هایی هستند که رژیم اسلامی از بدن ملت ایران قطعه قطعه می برد ...
در گشت و گذار خود در دنیای اینترنت به شخصیت جالب دیگری برخوردم که جایز دیدم جوابی به این پدیده جالب انقلاب پنجاه و هفت بدهم . این دوشیزه خانوم بنام کتایون کدخدایان که خود را شاعر و رمان نویس و خادم و خاتم محمد می نامد در تارنمای خود به موضوعات جالبی می پردازد که خواندن آنها خالی از لطف نیز نیست !
تارنمای این دوشیزه به کمین گاهی برای مخالفان رژیم جمهوری اسلامی تبدیل شده و در زیر نقاب رمان نویسی و شاعری به لابیگری رژیم و ترویج خرافات می پردازد . اگر اشتباه نکنم خانوم کدخدایان متولد سال 1366 یا 1367 است . با این سن کم خانوم کدخدایان حراف و نویسنده خوبی است و در استعدادش بحثی نیست اما افکار این خانوم کمی... نخیر بسیار عجیب و غریب است .
رسالتی که ایشان به خودش اعطا کرده دست کمی از رسالتی که محمد از طرف الله مدینه به خودش اعطا کرد ندارد . تارنمای این دوشیزه شباهت زیادی به تلویزیون رنگارنگ دارد که به فحاشی بر ضد اپوزیسیون ( حالا شما هر چه نامش را می خواهید بگذارید ) و بدنام کردن شخصیت های مخالف رژیم می پردازد . گه گاهی هم شخصیت احمدی نژادی بخود می گیرد و به بوش و اوباما و دالایی لاما نامه می نویسد و رجزخوانی هایی می کند که در نوع خود بسیار خواندنی هستند .
گه گاه این رجز خوانی ها شکلی بچه گانه دارند و بیشتر حالت فحاشی و پرخاش بخود می گیرند ! خانوم کدخدایان به نقد آنکس و آنچیزی می پردازد که رژیم اسلامی خواستار آن است .
آز نوشته های ایشان اینطور بنظر می رسد که این خواهر ما ادعای اسلام مدرن دارد و درحالی از اسلام حرف میزند که صورتش را با ماتیک و سیمان و پودر صورت کاملا صاف کاری کرده ( خواستم بپرسم که آیا این دوشیزه با این ریخت و قیافه جرات به خیابان رفتن در تهران را دارد یا اینکه از ترس فاطی کماندو ها خود را در خانه زندانی کرده و دم از اسلام سکولاریستی و رسالتی میزند که الله شخصا به او اعطا کرده می زند ) .
موضوع کاملا مشخص لابی گری کتایون است که اگر لابی نبود چرا سربازان گمنام امام زمان تا بحال ماهواره این خانوم را که بر مبنای فتوای یکی از آخوند های حکومتی وسیله شیطان در جامع هستند را جمع نکرده اند .
جالب این که این خانوم تمام شخصیت های اپوزیسون را از ضیا آتابای و شهام همایون گرفته تا سرلشگر روحانی و رضا فاضلی می شناسد ! عجب ! چرا کسی در خانه این خانوم را نمی زند ؟ پس کجاست امر به معروف و نهی ار منکر ... مگر امام حسن نگفته بود چیزی را که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند .. پس چرا بشقاب ماهواره اش را جمع نمی کنید ؟ . لعنت بر آدم دروغ گو و خالی بند !
درکشوری که مذهبش را که روزی خط قرمزی حتی برای روشن فکران بود را آبکش کرده اند ... دخترکی دم از پیامبری میز ند و به نصیحت جرج بوش و سیاستمداران بزرگ جهان می پردازد !! اما از آنجا که شرک و کفر در جهان اسلام قابل تحمل نیستند این دخترک دروغ فروش رسالت خود را در راستای رسالت محمد می داند و به گفته ای کلاه شرعی بر سرش می گذارد !
اما در کشوری که حداقل بیست و سه ملیون نفر ماهواره دانر و شاید نیمی از آن ها ( بخصوص جوانان ) نام های افرادی چون علی دشتی... هوشنگ معین زاده ... احمد کسروی.. رضا فاضلی .. بهرام مشیری.. هومر آبرامیان و و و و را شنیده اند و با آفکار آنها آشنایی کامل دارند مغالطات خانم کتایون کدخدایان دیگر خریدار ندارند اما همان طور که در مقدمه نوشتم انسان گاهی گرفتار ویروس و بیماری خود خریتی می شود که رهایی از آن بدین آسانی نیست .
بقول معروف درختی هرچی پربارتر باشه سرش پایین تره... چه بسا شاعران و نویسندگان و متفکران بزرگی هستند که ادعای شاعری و متفکر بودن را نمی کنند .... اما این خانوم با تنها بیست سال عمرش به من و شما و گنده تر از ما درس اخلاق می دهد ! متاسفانه ما ایرانی ها مانند آفتاب پرست رنگ عوض می کنیم و ار نوشته های یک ایرانی ( مگر خود نخواهد ) نمی شود به راست و یا چپ بودن و گرایش مذهبی سیاسی او پی برد .
در مورد کتایون کدخدایان گرایش سیاسی او کاملا واضح است اما من واقعا باور نمی کنم که کسی به سخنان فاضلی ها و مشیری ها گوش فرا دهد... از نظر عقلی منگول و عقب افتاده نباشد و باز هم به ارتجاع بپردازد. چنین کسی فقط می تواند یک لابی باشد که برای منافع شخصی چشم خود را بر روی بسیاری از واقعیت ها می بندد !
چنین شخصیت هایی تبدیل به علی شریعتی ها.. سروش ها و مردمک ها می شوند و گناه مردم فریبی را تا ابد بر دوش می کشند !

در پایان بعنوان برادر بزرگتر پند و اندرزی برای خانوم کتایون کدخدایان دارم ...

جا نماز آب کشیدن دیگر خریدار ندارد . محمد برای جوان ایرانی دیگر رسول الله نیست ...آخوند دیگری روحانی نیست ... چقدر فریب.. چقدر ارتجاع... شما قبل از پند و اندرز دادن به سیاست مداران و روشن فکران اول از نظر عقلی رشد کنید... شاید صواب کارتان از رسالتتان بیشتر باشد !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر