ای هموطن دل من هوای خونه کرده
این کفتر دلتنگی تو قلبم لونه کردهمردم میگن آسمون به هر جا آبی رنگه
از من بشنو نصیحت ، خود فریبی یه ننگه
برای من برادر هیچ جا ایران نمیشه
نصف جهان و باقیش اون اصفهان نمیشه
خواهر مگه من و تو از زندگی چی میخوایم
جز آزادی خلاصی از بردگی چی می خوایم
رویای ما آبی نیست که به هر کجا یه رنگه
سبز و سفید و قرمز رویای ما سه رنگه
این رویای سه رنگو رنگ کردن با سیاهی
سهم مردم از آغاز.. فقر اعتیاد تباهی
خورشیدو پاک کردن ، شیرو به سیخ کشیدن
با این کار بذر شمشیر ، تو دلامون پاشیدن
جوونه زد ز هر خاک ، با قطره خونهای شیر
یه بچه شیر تازه ، عاشق با تیغ شمشیر
شغال پیر مکار شب خواب خوش نداره
هر خرنای بچه شیر رعش به تنش میاره
این بچه شیر ها روزی از خواب میشن بیدار
اون روز آخر توست کفتار پست کردار
شغال پیر مکار ایران کنام شیره
خون هر شیر که کشتی ، گریبانت می گیره
هر بچه شیر که کشتی پایانت کردی آغاز
با دست خود بکاشتی در خاک بذر سرباز
در راهت ای ایرانم ما زن و مرد جنگیم
آخوند پیر دجال بجنگ تا بجنگیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر